تاملی بر مدیریت زمان اجتماعی
سرمقاله روزنامه آفتاب یزد- 3 شهریور 1401
دکتر علی میرزامحمدی
ترجیج میدهم در این یادداشت در پاسخ به این پرسش که «معیار شما برای ارزیابی از موفقیت دولتها چیست» به جای شاخصهای اقتصادی و حتی اجتماعیِ متداول، به موضوع دیگری بپردازم که به احتمال به آن کمتر پرداخته شده است.
از نظر نگارنده در کنار شاخصهای اقتصادی و اجتماعیِ نمایانگر بهبود وضعیت جامعه، میتوان از مفهوم زمان در فرهنگ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نیز کمک گرفت.
زمان دارای دو مفهوم فیزیکی و روانی است. وقتی میگوییم زمان زود میگذرد، به مفهوم روانی آن اشاره داریم؛ در صورتیکه زمان فیزیکی زود یا دیر نمیگذرد. اما در کنار این دو مفهوم زمانی، زمان اجتماعی نیز وجود دارد. زمان اجتماعی، بعدی از زمان است که در سطح جامعه، روابط و تعاملات بین افراد و نهادها را تنظیم میکند. تنظیم زمان اجتماعی بر عهده حاکمیت به ویژه دولتها است. زمان اجتماعی مشخص میکند که برای گرفتن نان سر صبح چه مدتی در صف بایستیم. یا برای گرفتن وام مسکن به شرط فلان پسانداز بانکی چه مدت باید در نوبت انتظار باشیم. زمان اجتماعی مشخص میکند افراد به طور متوسط چند سال باید کار کنند تا اندوختهای برای ازدواج یا تامین جهیزیه در اختیار داشته باشند. این زمان معین میکند که پروازهای خطوط هوایی چند ساعت تاخیر دارد و آیا جلسات شورای اداری سر وقت برگزار میشود یا تاخیر دارد. البته زمان اجتماعی همیشه بعد کمی ندارد، بلکه از بعد کیفی نیز برخوردار است. زمان اجتماعی، گذشته، حال و آینده را به هم پیوند میدهد. زمان اجتماعی مشخص میکند که دیدگاه حاکم بر دولتها «نقطه سر خطهای مداوم است یا «دیدگاه خطی، به رغم تفاوت رویکردها» پیگیری میشود. زمان اجتماعی همچنین مشخص میکند آینده چه مفهومی در دیدگاه مردم و حاکمیت دارد. آیا آینده مفهومی رمزآلود و مبهم است یا زمانی حساب شده، مشخص و دست یافتنی.
با این رویکرد، «مدیریت زمان اجتماعی» از اهمیت خاصی در حاکمیتها برخوردار است. آسیبشناسی مدیریت زمان اجتماعی در دولتهای مختلف پساانقلابی، به راحتی شواهدی را نشان میدهد که در یک رابطه دیالکتیک سوء مدیریت خود عامل بسیاری از آسیبهای اقتصادی و اجتماعی است؛ از طرف دیگر آسیبهای اجتماعی و اقتصادی نیز خود عاملی است که به تشدید سوء مدیریت زمان اجتماعی دامن میزند. برای نمونه سیاستهای غلط دولت در عرصه نان موجب میشود تا برای گرفتن نان افراد ساعتها در صف در انتظار بایستند. این فرصتهای تلف شده، هم انرژی لازم برای انجام بقیه فعالیتها را میگیرد و هم این ذهنیت منفی را در افراد ایجاد میکند راهی میانبر برای در انتظار نماندن در صف پیدا کنند. این زمانهای تلف شده و تخلفها و تضییع حقوق دیگران، هرچند به ظاهر کماهمیت است، اما در مقیاس 80 میلیونیِ جمعیت ایران، نتایج بدی به همراه خواهد داشت.
البته سوء مدیریت زمان اجتماعی ممکن است برای دولتها کارکرد کنترلی هم داشته باشند. وقتی افراد بهترین ساعات اولیه روز را به انتظار گرفتن نان در صف بایستند بعد گرفتن نان، دست شکرگزاری بر آسمان خواهند برد که «شکر که بینان نماندیم!؟».
با این اوصاف این افراد، فرصتی برای شکوه و گلایه در دیگر حوزه نخواهند داشت. تنزل دغدغه آنها به نان، به نفع دولت است؛ چراکه مردمیکه دغدغه نان، اصلیترین دغدغه آنهاست هر تحول کوچکی از دیدگاه روانی در نظر آنها بزرگ جلوه خواهد نمود.
زمان اجتماعی در ارتباطی تنگاتنگ با وعدههای دولتمردان قرار دارد. وقتی وعده داده شده در زمان معین آن محقق نمیشود با نابودی اعتماد اجتماعی هزینههای کنترل اجتماعی دولت افزایش پیدا میکند. محصول دانههای دروغ دولتمردان، خرمن آسیبهای اجتماعی است.
در جوامعی که زمان اجتماعی در آن مختل شود پیوند گذشته و حال و آینده در آنها نیز دچار اختلال میشود. در اینچنین جوامعی، کاربران فضای مجازی وضعیت حال و گذشته خود و جوامع دیگر را مقایسه میکنند و مدام این جملات شنیده میشود: ببینید مردم فلان کشور پنجاه سال پیش شترچران بودند و الان ما به گرد آنها هم نمیرسیم!؟ چی بودند، چی شدند و ما هیچی؟!
در اینچنین جوامعی، گذشته چماقی بر سر وضعیت کنونی آنها است و آینده آنچنان تیره و رمزآلود که از تحولات آن چونان یملیخای اصحاب کهف، چشم حیرت از کاسه درخواهد آمد و فک پایین غافلگیری چون کارتون تام و جری به زمین خواهد افتاد!
و صد افسوس که سرگشتگیهای اجتماعی کنونی اینچنین جوامعی به آنها اجازه نخواهد داد تا عمق اثرات سوء پدیدههای اجتماعی چون سالمندی جمعیت و پدیدههای زیست محیطی چون خشک شدن دریاچهها و رودخانهها را درک کنند و به فرض حساس شدن نیز درد وضعیت حال، به آنها امکان تصمیمگیری را در جهت کنترل این پدیدهها نخواهد داد. کاهش تمایل جوانان برای ازدواج، نتیجه رکود و کاهش قدرت مالی خانوادهها و تصویری مبهم از آینده است. نزدیک به 10 میلیون جوان ایرانی مجرد، در آماج سوء مدیریت زمان اجتماعی قرار دارند که با ابهام در آینده، ازدواج خود را به تاخیر میاندازند.
تقریبا" هیچ کس از آثار سوء مدیریت زمان اجتماعی در امان نیست. مدیریت زمان اجتماعی از کوچکترین تایمهای زمانی تا تایمهایی در حد چند روز تا چند سال و حتی ربع قرن، نیم قرن و یک قرن و بیشتر، در صحنه سیاستگذاریهای اجتماعی و سیاسی با اهمیت است. آنچه در این میان بسیار اهمیت دارد این است که مدیریت زمان دست یافتن به کدام اهداف، ارزش کلیدی دارند. و اگر قرار باشد که در دست یافتن به این اهداف برخی از آنها را موقتا به تاخیر اندازیم بهتر است کدامیک از آنها را انتخاب کنیم.
اگر مدیریت زمان اجتماعی به قصد دست یافتن به اهدافی که آنها را برای بقای آینده کشور بنیادی تلقی میکنیم منتهی به فقر اجتماعی، افزایش شکاف طبقاتی، ناامیدی، رکود، و بدتر از همه بر هم خوردن تعادل جمعیتی، کاهش فرزندآوری، و تشدید سالمندی بشود آیا میتوانیم از آن دفاع بکنیم؟ کوتاه سخن آنکه، نسلی که تداوم بخش آینده این کشور است نمیتواند در منگنه ناامیدی و ابهام در آینده رشد کند. در نتیجه تا استراتژی مناسبی برای مدیریت زمان اجتماعی از کوتاهترین تایمها تا بلندترین آنها در دستور کار قرار نگیرد و «تا ندانیم چه چیزی را قربانی چه چیزی میکنیم» حتی به فرض تجهیز کشور به مدرنترین و قویترین سلاح ها، از دست یابی به آیندهای روشن از توسعه و امنیت پایدار باز خواهیم ماند.
بگذارید پدرانه بنویسم!...
ما را در سایت بگذارید پدرانه بنویسم! دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mirzamohammadi بازدید : 100 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 14:56